کوروش نفسمکوروش نفسم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

قشنگ ترین نفس دنیا

16 مین ماهگرد کوروش - 22 اسفند 92

        مین ماهگردت مبارک زندگیم پسرم ماشااله حسابی بزرگ شده و عاشق لحظه به لحظه با اون بودنم مهمترین کارهای کوروش در 16 ماهگی جدیدا به مامان میگی : آما به بابا میگی : بابا ژون درخت : اخت ابر : اب اسب : ابس ماشین : آآآآآآآم ماهی : ماه کفش : افش وقتی میخواهی داغ بودن چیزی را نشان بدهی : کف دست را جمع میکنی رو به بالا میگی اوف اوف اوف وقتی بخوری زمین یا به میز بخوری : میایی و همنجایی که درد گرفته را نشان میدهی و حرکت آهسته که اینجا بود و اینجوری خوردم زمین و مثلا سرم بالای ابرو درد گرفت و ماهم می بوسیمت تا فیلم...
26 اسفند 1392

برگ گلم - اسفند 1392

برگ گلــــم، غنچه ی خوشرنگِ دلــــم، دست خود را حلقه کن برگردنـــــم، خنده زن بر چشمهای خستـــه ام، عشق تو آواز صبح زندگیســـت، مهر تو آغاز لطف و بندگـی اســـت، سر گذار برشانه هایِ مـــــادرت، بوسه زن بر گونه هایِ زردِ مــن، خانه ام سبز از صدای شادِ توســت، مادرت مست از نوازشهـایِ توســـــت. دوســـتت دارم ...
5 اسفند 1392

تولد پدربزرگم در 13 خرداد 1392

تولد پدربزرگم مبارک باشه 120 ساله زنده باشی پدرجون دیروز رفتیم خانه پدرجون و با هماهنگی برای پدرجون یه تولد کوچولو گرفتیم ( بابایی مامان ) و شما مثل یک پسر مودب بودی ، اصلا دست به کیک نزدی و فضولی هم نکردی ، البته زمانی که شمع را روی کیک گذاشتیم برات جلب توجه کرده بود و خیره شدی به نور شمع . پدرجون و خاله و دایی ها کلی قربون و صدقه ات می رفتند عزیزم . پدربزرگ مهربون ، پدر بزرگ خوش زبون  الهی سایه ات  باشه ، همیشه روی سرمون ...
14 خرداد 1392

هفته 10 نی نی ـ فروردین 1391

دوستت دارم تا ابد تا بینهایت دوستت دارم از زمانی که نبودی و هستی از زمانی که بودی و میبینمت دوستت دارم   سلام عروسک مامان خوبی دیروز رفتم دکتر تا صدای قلبت نازت رابشنوم ، ولی خانم دکتر خیلی دنبال قلب کوچولوت گشت و مامانی منم ترسیدم و نزدیک بود گریه کنم بعدش خانم دکتر که مامانی را دید دلداری داد و گفتش چون تازه قلبش شروع به زدن کرده این عادی هست . وقتی رفتم تو ماشین پیش بابایی گریه کردم بابایی هم اولش ترسید ولی بعد که موضوع را فهمید کلی از مامان خندید . خوب چیکار کنم دیگه خیلی خیلی دوستت دارم عزیز مامان خوب قربونت برم ترسیدم دیگه . لالا، لالا، گل پونه، گدا اومد در خونه، نونش دادیم بدش او...
27 فروردين 1392

عیدت مبارک عروسک من - 1392

بهار ، بهاره ، بهار شادی میاره عزیز دلم ، عمرم چه لحظات خوبی را با هم در این عید سپری کردیم ، واقعا این یکی از بهترین عید تمام سالهای عمرم بوده ، توبودی و من بودم و بابایی و هزاران شادی و هزاران لبخندت ، هزاران بار متشکرم خدایا به خاطر این عیدی زیبایت . ممنونم که اومدی و خانه ما را غرق شادی کردی .  ممنونم به خاطر اخلاق و رفتار خوبت با وجودی که سن خیلی خیلی کمه . ممنونم به خاطر قدم خیلی خوبت که به زندگیمون برکت و نعمت فراوان داده . ممنونم به خاطر وجودت که تمام غمهای ما را به یکباره  دور کرد . ممنونم ، به خاطر اینکه تو سرمایه ما شدی ، هستی و خواهی بود . ممنونم ، به خاطر خودت ، وجودت ،...
2 فروردين 1392

انتخاب اسم زیبا برای عروسکم ـ فروردین 1391

بالاخره اسمم مشخص شد عزیزم دیروز 12 فروردین 1391 با بابایی تصمیم گرفتیم که برویم بگردیم و از هوای خوب عید لذت ببریم که رفتیم تخت جمشید و خیلی باصفا بود و مهمترین نکتش اینجاست که بابایی گفتش از بین اسمهای پیشنهادی مامانی ، اگر نی نی ما پسر شد اسمش را میذاریم کوروش اگر دختر شد اسمش را سوگند یا نفس . . . مامانی هم خیلی خیلی خوشحال شد آخه اسمهای کوروش ، سوگند ، نفس را خیلی دوست دارم .       شب که میشه ستاره ها راهی آسمون میشن دور و برماه میشینن همدل و همزبون میشن شبها بیا کنار هم به آسمون نگاه کنیم ستاره ها را ببینیم با ه...
13 اسفند 1391